گـــربه ملوس ما

نازی

واگذار شد واگذار شد نازی ... یک گربه 8 ماهه ماده که متاسفانه در اثر حادثه ای نامعلوم دچار آسیب به ستون فقرات، نخاع و در نتیجه فلج قسمت تحتانی بدن شده است ... اگرچه با توجه به شواهد امکان بهبودی کامل نازی ضعیف است ولی در صورت نگهداری در شرایط مناسب میتواند به زندگی ادامه دهد ... اگر امکان نگهداری نازی را بصورت دائم و یا موقت دارید لطفا با دفتر انجمن تماس بگیرید (66906700). انجمن حمایت از حیوانات کلیه هزینه های نگهداری و نیازهای درمانی نازی را با کمال میل تقبل خواهد کرد ... واگذار شد .. ...
11 اسفند 1391

صوری

  ... واگذار شد ... صوری بیش از دو هفته هست که میهمان آسایشگاه درمانی انجمن شده ... وقتی به دست ما رسید یک چشمش کاملا از بین رفته بود که مجبور به تخلیه اون شدیم، برای درمان چشم راستش هم تلاش زیادی کردیم ولی فقط مقدار کمی بینایی داره ... صوری در انجمن عقیم شده و گربه خیلی دوست داشتنی هست ... اگر میتونین سرپرستی صوری را بپذیرید لطفا با دفتر انجمن تماس بگیرین (66906700). ...
11 اسفند 1391

چارلی و کتی

  من چارلی ام، سیاه و سفید و زبر و زرنگ اینم که اینجا نشسته اسمش کتی یه، کوچولو و مهربونه ... از روزهایی که گذشت نمیخوام چیزی بگم ... هر چی بوده تموم شده. فقط اینو بگم من با اینکه خودم خیلی کوچولوام ولی خیلی مواظب کتی بودم که کمبودی رو احساس نکنه، دختره دیگه، لطیف و شکننده ... حالا من و کتی توی آسایشگاه انجمن یک سرپناه امن داریم با آسایش و خروارها محبت :) ولی دلمون یک خونه میخواد یک خونواده و فضایی گرم و پر از آرامش برای شیطنت و بازیگوشی ... من پسرم سه ماهه هستم کتی یکماه از من کوچکتره و همونطور که قبلا گفتم دختره. ...
11 اسفند 1391

لونا

چند ماه پیش که گشنه و مریض تو خیابونهای تاریک این شهر شلوغ پرسه میزدم، تا بتونم یک غذایی برای خوردن پیدا کنم یه خانمه مهربون با صدای دلنشینی گفت پیشی جانم چرا تنهایی؟ چرا اینقدر ضعیفی؟ بیا با هم بریم خونه من ... از اون شب خانمه مهربون شد همه کس من و با تمام وجود دوستم داشت. چه روزها و شبهای خوبی با هم داشتیم. در همه حال من از کنارش تکون نمیخوردم آخه هیچکس و نداشت یا اگه داشت اصلاً به فکرش نبودن ... یهو دوران خوشیمون به سر رسید، منجی من جلوی چشمم هر روز ضعیف و ناتوان میشد، تا اینکه یک روز منو رو پاش نشوند گفت لونا جان من بیمار شدم، سرطان دارم و با این بیماری دارم مبارزه میکنم. نه برای خودم بلکه برای تو چون نمیخوام تنها بمونی پس ت...
11 اسفند 1391

یونس

یونس بیش از یکماه و نیم پیش با دو شکستگی در استخوان پا (فمور) در آسایشگاه انجمن حمایت از حیوانات پذیرش شد ... بعد از یک جراحی ارتوپدی چهار ساعته با استفاده از پین (پلاتین) استخوان پای یونس فیکس شد و بعد از طی دوران نقاهت در انجمن در حال حا ضر استخوان پایش کاملا جوش خورده و به روزهای سلامت خود بازگشته است ... بدلیل احتمال آسیب دیدگی مجدد و وابستگی عاطفی که با دلبریهایش برایمان ایجاد کرد نتوانستیم یونس را به محل زندگی قبلی اش در خیابان برگردانیم ... یونس عقیم شد و در آسایشگاه ماندگار شد ... در حال حاضر یونس بدنبال سرپرست مناسبی است تا آسایشگاه را ترک کند ... یک حیاط یا پارکینگ خانه نیز میتواند جای مناسبی برای زندگی یونس باشد ... یون...
11 اسفند 1391

نجـــات زندگی

در سرمای زمستان گربه‌های خیابانی به موتور ماشین‌ها پناه می‌آورند که گرم شوند و شاید یک زمستان بیشتر دوام بیاورند. لطفا قبل از سوار شدن و روشن کردن ماشین چند ضربه به درب موتور بزنید، یا درب ماشین را باز و بسته کنید که اگر حیوان بی پناهی در موتور ماشین شما خوابیده است بیدار شود و فرصت زندگی را از دست ندهد. ...
11 اسفند 1391

دامپزشکی

قرار است با یونس و مهدی دوتا صاحبم بریم کجا ؟؟ بریم دامپزشکی با تاکسی در راه این آقای راننده خیلی مهربان بود و باهامون صحبت می کرد بعد از یک مدتی .... قرار است با یونس و مهدی دوتا صاحبم بریم کجا ؟؟ بریم دامپزشکی با تاکسی در راه این آقای راننده خیلی مهربان بود و باهامون صحبت می کرد بعد از یک مدتی راه را گم کردیم و با سوال های پی در پی رسیدیم دامپزشکی یک تخت بزرگ بود که روش روزنامه های زیادی پهن شده بود و کنارش یک آکواریوم ماهی بود و جلوی من یک کمد پر از وسیله بود دیدم آقای دکتر که اسمشون هم دکتر خلجی بود رفت داخل آشپزخانه و آمد یک آمپول کوچولو هم آورد بعد پوست گردنم را کشید و آمپول را وارد کرد داخل رگم که زیر پوستم بود درد که نداشت ولی خوب ب...
11 اسفند 1391