گـــربه ملوس ما

اولـــــــین روز ورود من به خانه

قرار است تا یکی دو ساعت دیگه یکی بیاد و من را ببرد خوب تا قبلش وقت دارم با مامانم بازی کنم دینگ دینگ ... اوه اوه صدای زنگ خونه در اومد دیگه باید خودش باشد آره خودش است به نظر میاد پسر خوبی باشد فکــــر نکنم من را دوست داشته باشد از بس شیطون و بازیگوش هستم بَه بَه خانم عکاشه هم برام غذا آورده است البته گوشت خام که زیـــــاد دوست ندارم ولی ... اشکالی ندارد می خورم فقط 5 ثانیه چشم هام را بستم و بازی کردم و دیدم داخل یک گونی برنج هستم از بس که بازیگوش هستم داخل گونی هم بازی میکنم . دیگه باید رسیده باشیم هههههه این آقاهِ فکر کرده که این پسره دارد میو میو میکند از ماشین پیاده شدیم و بدو بدو به طرف خونه میریم وقتی زیپ این گونیه بازی شد مثل...
11 اسفند 1391